افسردگي، يکي از انواع اختلالات رواني است که ﺣﺎﻟﺘﯽ به مراتب قوي تر و نامطلوب تر از دورههاي کوتاه مدت يأس و ناراحتي است که همه ما گاه وبي گاه با آن مواجه مي شويم، در افسردگي زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺴﺎﻟﺖ ﺁور و دﻟﺘﻨﮓ ﮐﻨﻨﺪﻩ مي شود.
فرد افسرده، در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ هيچ ﭼﻴﺰي ﻗﺎدر ﺑﻪ اﺣﺴﺎس ﺧﺸﻨﻮدي، رﻏﺒﺖ و ﻟﺬّت نيست. ﺑﺮاي اﻧﺴﺎن اﻓﺴﺮدﻩ ﺷﺮوع اﻧﺠﺎم ﮐﺎرها ﺑﺴﻴﺎر ﺳﺨﺖ ﺑﻮدﻩ و ﺧﻴﻠﯽ زود ﺧﺴﺘﻪ مي شود. طي آن فعاليت هاي بيمار، به شدت کاهش پيدا مي کند و در واقع، او انگيزه ي براي انجام دادن بسياري از کارها نخواهد داشت.
فرد افسرده انرژي و مهارت¬هاي زندگي¬اش را از دست مي¬دهد و تمرکز حواس وي نيز به ميزان زيادي پايين مي آيد. گاهي پرخاشگر و گاهي نااميد است.احساس گناه در او بسيار قوي است. علاوه بر اين¬که خود بيمار از اهدافش در زندگي باز مي ماند و باعث کاهش فعاليت¬هاي اجتماعي و توليدي مي شود که اين امر ضربه بزرگي به اقتصاد جامعه نيز وارد مي¬کند.
بيماري افسردگي معمولا بسيار طولاني مدت مي¬شود و مي¬تواند روزها، هفتهها و حتي ماه¬ها به طول بينجامد. براي تعريف اين اختلال بهتر است نشانه¬هاي آن را بشناسيم. اغلب افراد مبتلا به افسردگي داراي همه علائم ذکر شده نيستند، ولي اکثراً حداقل پنج يا شش مورد را دارند. اين علائم عبارتند از:
ـ احساس ناراحتي و ياس در بيشتر اوقات شبانه روز که ممکن است در هنگام غروب کمي بهتر شود.
ـ از دست دادن توجه و علاقه به زندگي و عدم توانايي در لذت بردن از چيزي.
ـ اشکال در تصميم گيري و تمرکز.
ـ احساس خستگي در بيشتر مواقع.
ـ کم اشتها شده و وزن کم مي¬کنند (برخي افراد برعکس، پراشتها شده و چاق مي شوند).
ـ 1 تا 2 ساعت طول مي¬کشد تا به خواب روند و زودتر از وقت معمول بيدار مي¬شوند.
ـ اعتماد به نفس آن¬ها کم مي¬شود.
ـ احساس بي¬مصرفي، بي¬کفايتي و نااميدي مي¬کنند.
ـ به فکر خودکشي مي¬افتند.
به نظر ميرسد که افسردگي علاوه بر دلايل ارثي، به تغييرات مواد شيميايي در مغز مربوط باشد که ارتباط بين سلول¬هاي عصبي را با يکديگر دچار اشکال ميکند. علل ايجاد افسردگي در افراد مختلف بسيار متفاوت است. برخي از اين عوامل عبارتند از: اتفاقات رخ داده در زندگي گذشته و حال حاضر، شرايط محيطي و شغلي، بيماري¬هاي جسمي، شخصيت، مصرف الکل و گاهي ژن¬ها.
درمان افسردگي
افسردگي را ميتوان با دارو، روان درماني و يا هر دو درمان کرد. داروهاي ضدافسردگي بسياري را ميتوان براي درمان افسردگي مورد استفاده قرار داد. اين داروها عدم تعادل شيميايي در مغز را که باعث افسردگي ميشود، اصلاح ميکنند.
تاثيرداروهاي ضد افسردگي بر هر فردي متفاوت است. بنابراين حتي اگر يک دارو بر بيماري شما تاثيري نداشته باشد، ممکن است داروي ضدافسردگي ديگري بر شما موثر باشد. ممکن است يک هفته بعد از شروع مصرف داروها بهبودي را احساس کنيد؛ اما احتمالا تاثيرات کامل دارو را تا 8 الي 12 هفته بعد از شروع مصرف آن نخواهيد ديد. در زمينه مصرف اين داروها صلاحديد پزشک متخصص مهم¬ترين مسئله¬اي است که نبايد از آن غافل شويد.
روش¬هاي روان¬درماني در دو گروه جاي مي¬گيرند:
روان¬درماني بينش¬مدار که درباره ريشه¬هاي بيماري يا افزايش آگاهي بيمار از انگيزش ناخودآگاه وي مي¬باشد و رفتار درماني شناختي که عمدتاً در تغيير رفتار و تفکر بيمار متمرکز است. تلاش روان¬درماني، رفع تعارض¬هاي رواني بيماران و اصلاح رفتارهاي نادرست و شيوه¬هاي تفکري است که به افسردگي انجاميده است. درمان جهت بينش¬مدار بيمار به او امکان مي-دهد بفهمد که چرا افسرده شده است. حال آنکه درمان شناختي رفتاري تلاش مي¬کند راه¬هاي تغيير رفتار را به بيمار بياموزد تا بر افسردگي غلبه کند. معمولا رواندرماني براي مدت معيني مثلا بين 8 تا20 جلسه انجام ميشود.
متخصصان، بستري کردن بيماران را در چهار حالت زير توصيه مي¬کنند:
وقتي بيمار قصد خودکشي دارد؛
وقتي بيمار چنان دلمرده است که نمي¬تواند غذا بخورد؛
وقتي بيمار نشانه¬هايي از روان¬پريشي دارد؛
وقتي که بيمار به بيماري خطرناک ديگري مثل ديابت مبتلا باشد.
ديگر انواع درمان افسردگي درمان با ايجاد تشنج به وسيله الکتريسيته، نور درماني و درمان هاي جانشين مي¬باشد. درمان با ايجاد تشنج به وسيله الکتريسيته براي بيماراني تجويز مي شود که به اختلالات شديد خلق و خوي مبتلا هستند.
نور درماني، به وسيله نور فلوئورسان با شدت 1000 واحد (لوکس) انجام مي¬گردد. درمان¬هاي جانشين مثل ورزش منظم، در بيمار اعتماد به نفس ايجاد مي¬کند. از اين گذشته سبب افزايش تراز اندورفين در بدن مي شود. اندورفين به بخش¬هايي از مغز که دست اندرکار ادراک درد و هيجان هستند، اثر مي¬کند. ميزان اين ماده در افراد افسرده کمتر از معمول است.
در نهايت راه¬کارهايي براي جلوگيري از بروز افسردگي ذکر مي¬شود:
از فکر کردن زياد درباره اتفاقات گذشته يا آينده پرهيز کنيد و بيشتر روي زمان حال متمرکز شويد.
-در موقع هجوم افکار ناخوشايند، يک سرگرمي برحسب علاقه براي خودتان پيدا کنيد ( سرگرمي که فکرتان را مشغول کند نه فقط جسمتان را) مثل خواندن يک کتاب جالب، تماشاي فيلم، فعاليت¬هاي هنري، صحبت تلفني يا حضوري با دوستان و يا شرکت در ورزش¬ها و بازي¬هاي دسته¬جمعي.
- منزوي نشويد. در طول ساعات روز با دوستان و نزديکان¬تان پياده¬روي کنيد، با همکاران ناهار بخوريد و گفت¬وگو کنيد.
- مثبت باشيد. پس از بروز مشکل در خانه يا محل کار عصبي نشويد. با يک فرد نزديک درددل کنيد.
- صبح ها زودتر از خواب بيدار شويد. صبحانه کامل بخوريد و 30 دقيقه زودتر از خانه بيرون برويد تا براي رسيدن به محل کار مضطرب نشويد.
- تلاش کنيد در گفت و گو با خويش از کلمات مثبت استفاده کنيد. به جاي آنکه به خود بگوييد " نمي تواني اين کار را تمام کني" بگوييد " تو موفق مي شوي".
- دلشوره را نابود کنيد. در فعاليت¬هاي گوناگون پيشقدم شويد. ارتباطات جديد ايجاد و از فرصت هاي تازه استفاده کنيد. اين کارها دلشوره را نابود مي¬کند.
- فشار کارتان را کاهش دهيد. موسيقي گوش کنيد. کتاب بخوانيد يا برنامه تلويزيوني مورد علاقه تان را تماشا کنيد. اگر مجبوريد کارتان را به خانه ببريد، ساعتي را به گفت و گو با خانواده و دوستان اختصاص دهيد.
- سالم زندگي کنيد. در طول روز در زمان مناسب ناهار بخوريد و زياد آب بنوشيد.